میخندم....
میدونم تنهام...
مثل همیشه...
حتی وقتی که
دلشوره سرصبح
بهم سر میزنه
حتی وقتی بارون
میباره و ....
دلم میگیره...
حتی وقتی هیچ آدمی
تو زندگیم نیست...
تو دلمم هیشکی نیست...
که تو تنهاییام رو لبم
لبخند بیاره...
حتی وقتی بدون
دلیلزندگی میکنم...
چشمام و میبندم و
میخندم به این زندگی
حتی روزایی که
سخت میگذره
حتی روزایی که
تو اوج غم میگذره
حتی تو روزایی که
دیگه هیچ امیدی تو دلم نمونده
ولی باز هم میخندم
دیگه دلگیر نمیشم از حرفا
دیگه عصبی نمیشم از آدما
دیگه ناراحت نمیشم از دردا
میخندم و میگذرم
دلتنگم... براخنده های مستانه وبلندم
ازون خنده ها که بهم اخم میکنن و میگن
هیس آروم تر
ازونا که حتی دل خودمم براشون ضعف میرفت
اصلا چه جوری بود چه صدایی داشت؟!...
از کی دیگه اونطوری نخندیدم
از کی دیگه بهم گوشزد نکردن
من دلم گریه میخواد اما میخندم
شایدم پوزخند به ریش این دنیاو
آدماش میزنم
سعی میکنم قوی باشم
وضعف نشون ندم
اما گاهی دلم بد فریاد
میخواد...اما بازهم...
...میخندم...:):
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3